این روزهای من...
جریان زندگی این روزهایم
گره خورده به تو ....به او....
به شهری که سالها نمیشناختمش
به حسی که سالها نفهمیده بودمش....
جریان زندگی این روزهایم
مثل جریان آب دریاست
پر از جزرو مد...
نا آشنای آشنا شده ام
حرف های جدید
اتفاقات جدید
پیش ازین کهنه بودم انگار...
و حالا تو ...و اوها
زندگیم را توی مشت هایتان میفشارید
و من گاهی
چه مظلومانه فقط مچاله میشوم...
فقط مچاله....
نازنین عابدین پور
نظرات شما عزیزان:

برای من که نه ولی برای مواظب خودت باش گفتن هایم تنگ میشود....
برای من که نه ولی برای نگاهی که تا پیچ سر کوچه تعقیبت میکرد تنگ میشود....
برای من که نه ولی برای دلی ک نگرانت میشد تنگ میشود....
راستش برای اینها که نه.... برای خوده من....دلت خیلی تنگ میشه مطمینم.

ببینم راستشو بگو نکنه عاشق شدی ؟
.gif)
خخخ
پاسخ:نهههههههههههههه بابا